صفحه اصلی       نت شارپ       تبلیغات      

بانی روزه‌های کامل ملیکا شد


امیرعلی، یک شب خیلی بهانه بابایش را می‌گرفت؛ تا نیمه‌شب در آغوشم بود و گریه می‌کرد. چند ساعتی که گذشت، بهانه‌گیری‌اش شکل دیگری به خود گرفت و با التماس می‌گفت «بریم بابا!». به آقا مصطفی گفتم «من نمی‌دانم! خودت بچه را آرام کن.». چند لحظه بعد...

!
تلگرام ما

می توانید روزانه خبرهای روز را در ایمیل خود مشاهده کنید

@

جدیدترین هابستن

مشاهده تمام اخبارمشاهده تمام اخبار ←

اخبار اتفاقی بستن

مشاهده تمام اخبارمشاهده تمام اخبار←