اجزاى سخن دوست ميكشد مرا در صبح برگ ريزان خورشيد سخت در آغوش ابر مى كُشد نورش را خواهم مرد آرام در اين ظلمت روز كه هيچ كس نيست وجود تهى ام را جلا بخشد بهانه اى براى زنده شدن كافى است بهانه اىشاعر:آيدا بهرامي
اجزاى سخن دوست ميكشد مرا در صبح برگ ريزان خورشيد سخت در آغوش ابر مى كُشد نورش را خواهم مرد آرام در اين ظلمت روز كه هيچ كس نيست وجود تهى ام را جلا بخشد بهانه اى براى زنده شدن كافى است بهانه اى
شاعر:آيدا بهرامي
می توانید روزانه خبرهای روز را در ایمیل خود مشاهده کنید
جدیدترین ها
Method: Translate()
Message: AppId is over the quota
message id=V2_Rest_Translate.DU01.0856.0515T1058.24477B
اخبار اتفاقی
با عضویت در تلگرام ما می توانید روزانه خبرهای روز را مشاهده کنید